آلمانی

پادکست زبان آلمانی – Shopping Tour

Shoppingtour

Ich bin jetzt fast eine Woche lang in Frankfurt. Ich schaue viel Fernsehen und surfe im Internet. Meinen Bruder sehe ich nicht oft. Er steht auf, wenn ich noch schlafe. Und wenn er von der Arbeit kommt, bin ich meistens schon im Bett.

Mein Gepäck ist immer noch nicht angekommen. Ich habe beim Flughafen angerufen. Sie sagen, sie wissen nichts.

In der Zwischenzeit trage ich die Kleidung meines Bruders. Er ist ein bisschen größer als ich. Die Hosen sind ein bisschen zu lang, die Hemden ein bisschen zu weit, aber es ist besser als nichts.

Vorgestern war ich auf der Zeil. Das ist eine große Fußgängerzone in der Innenstadt. Dort kann man alles kaufen: Italienische Mode, Delikatessen, Plasmafernseher, Meerschweinchen und vieles mehr.

Ich habe eine Zahnbürste, Unterhosen und Socken gekauft. Dann bin ich mit der U-Bahn nach Hause gefahren. In der U-Bahn waren Menschen aus aller Welt. Ich habe eine Gruppe japanischer Touristen gesehen, zwei Frauen in Burka, einen Mann mit einem Turban und viele Leute mit grauen Anzügen. Ich glaube, die Männer und Frauen mit den grauen Anzügen arbeiten in den Banken. Oder sie haben alle ihr Gepäck verloren und tragen die Kleidung ihrer Geschwister, wie ich.

In Alfredos Wohnung habe ich mit meiner Mutter telefoniert. Sie hat gesagt, sie ist sehr glücklich, dass ich zusammen mit Alfredo in einer Bank arbeite. Sie weiß nicht, dass ich nicht arbeite. Ich muss zuerst Deutsch lernen. Das ist das Wichtigste, wenn man in Deutschland lebt. Nur wenn man gut Deutsch spricht, kann man eine Arbeit finden. Leider ist mein Deutsch noch nicht gut genug.

Ich lerne zur Zeit Deutsch im Internet. Es gibt dort eine Gruppe. Wir sollen auf Deutsch chatten, aber meistens sprechen wir Englisch. Vielleicht muss ich einen Deutschkurs in Frankfurt besuchen?

Ehrlich gesagt ist der Fernseher im Moment mein bester Lehrer. Ich schaue Talkshows und Filme auf Deutsch. Ich verstehe nicht alles, aber das ist egal. Alfredo hat einen großen Fernseher, ein gemütliches Sofa, und mein Deutsch ist gut genug, um jeden Tag Pizza zu bestellen.

تور خرید

من تقریباً یک هفته است که در فرانکفورت هستم. من زیاد تلویزیون می بینم و زیاد در اینترنت گشت و گذار می کنم. من اغلب برادرم را نمی بینم. وقتی من هنوز خواب هستم بلند می شود. و وقتی از سر کار برمی گردد ، من معمولاً در رختخواب هستم.

هنوز چمدانم نرسیده است. با فرودگاه تماس گرفتم. می گویند نمی دانند.

در ضمن من لباس برادرم را می پوشم. او کمی بلندتر از من است. شلوار کمی بیش از حد بلند است ، پیراهن ها کمی بیش از حد پهن ، اما از هیچی بهتر است.

روز گذشته من در زیل بودم. این یک خیابان عابر پیاده بزرگ در مرکز شهر است. شما می توانید همه چیز را در آنجا بخرید: مد ایتالیایی ، غذاهای لذیذ ، تلویزیون های پلاسما ، خوکچه هندی و موارد دیگر.

من مسواک ، شلوار و جوراب خریدم. سپس با مترو به خانه رفتم. افرادی از سراسر جهان در مترو بودند. گروهی از گردشگران ژاپنی را دیدم ، دو زن با برقع ، یک مرد با عمامه و بسیاری از افراد با کت و شلوار خاکستری. من فکر می کنم مردان و زنان کت و شلوار خاکستری در بانک ها کار می کنند. یا همه آنها چمدان خود را گم کرده اند و مثل من لباس خواهر برادر خود را پوشیده اند.

من در آپارتمان آلفردو با مادرم تلفنی صحبت کردم. او گفت که بسیار خوشحال است که من در آلفردو در یک بانک کار می کنم. او نمی داند که من کار نمی کنم. اول باید آلمانی یاد بگیرم. این مهمترین چیزی است که شما در آلمان زندگی می کنید. تنها در صورتی می توانید شغل پیدا کنید که به خوبی آلمانی صحبت کنید. متأسفانه زبان آلمانی من هنوز به اندازه کافی خوب نیست.

در حال حاضر در حال یادگیری اینترنتی زبان آلمانی هستم. یک گروه مجازی داریم. قرار است به زبان آلمانی چت کنیم ، اما بیشتر ما انگلیسی صحبت می کنیم. شاید مجبور باشم در یک دوره آلمانی در فرانکفورت شرکت کنم؟

صادقانه بگویم ، تلویزیون بهترین معلم من در حال حاضر است. برنامه های تلویزیونی و فیلم‌های آلمانی را تماشا میکنم. من همه چیز را نمیفهمم ، اما مهم نیست. آلفردو یک تلویزیون بزرگ و یک مبل راحتی دارد و آلمانی من البته در حد هر روز پیتزا سفارش دادن خوب است.

 
برچسب ها

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن